عشقانه ها سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
| ||||||||||||||||
نويسندگان
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
مژده ای برای حسیندر خواب دیدم فضای چادر غرق نور شده است. بچه های گردان هم جمع بودند. از حرف ها و خنده هایشان هم نور می بارید. ناگهان دستی که نور بود، مشاهده کردیم. آن دست با قمقمه به برخی از بچه ها آب نورانی داد. و روی برخی دیگر آب ریخت. زمانی که به حسین رسید، پرسید: چرا به بعضی آب می دهید و به بعضی نه؟ پاسخ آمد: آنهایی که می نوشند، شهید و آنهایی که رویشان ریخته می شود، شفاعت می شوند. حسین با شنیدن پاسخ، لبخندی زد، دست خود را دراز کرد و با ولع آب نوشید. فردای آن شب که خوابم را برایش بازگو کردم، مرا قسم داد، آن را برای کسی اظهار نکنم. چند روز بعد تیری به جمجمه اش نشست و او به منبع نور پیوست.
نظرات شما عزیزان: |
موضوعات وب
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
آمار وب سایت:
| ||||||||||||||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |