خدایا !
مرا به سوی تو حاجتی است که برای رسیدن به آن طاقتم طاق شده
و رشته ی چاره جویی هایم در برابر آن گسسته و نفس من ، بردن آن را پیش کسی که حاجتش را نزد تو می آورد و در مطالب خود از تو بی نیاز نیست ، در نظرم بیاراست
و این لغزشی از لغزش های خطاکاران و درافتادنی از درافتادن های گناهکاران است .
پس به سبب یادآوری تو از غفلت خود متنبه شدم و به توفیق تو از لغزش خود به پا خاستم
و به سبب آنکه تو خود مرا استوار ساختی از درافتادن برگشتم و باز پس رفتم و گفتم :
منزه است پروردگار من ، چگونه محتاجی از محتاجی مسئلت می کند ؟
و کجا فقیری دست تضرع به سوی فقیر دیگر می گشاید ؟
آنگاه از روی رغبت ، ای خدای من ، آهنگ تو کردم
و امیدم را از روی اعتماد به تو به سوی تو آوردم
و دانستم که مسئلت های بسیار من در جنب توانگری تو کم است
و خواهش های عظیم من در برابر وسعت رحمت تو کوچک است
و دایره ی کرم تو از مسئلت احدی تنگ نمی گردد و دست تو در بخشش ها از هر دستی بالاتر است ...
نظرات شما عزیزان: