به جز دستهای پر قدرت تو راهی نیست که قلب پر از فراموش من از نام پر از حیاط تو آکنده شود و می دانم ، می دانم مهربانی تو را آن قدرت هست که قلبم را چنان وسعتی بخشد که از محبت تو سیراب شود.
آقای من کرم کن و بر من بتاب ...
مهدی جان !
دردهای زیادی است که به آنها وعده داده ام با آمدنت علاج می شود. جمعه ها دم غروب وقتی آسمان از اندوه نیامدنت دوباره مثل صدها سال دیگری که خون گریسته است اشک سرخ می بارد به خود می گویم :
" آقایم باز هم نیامد....."

درست جمعه ها ، وقتی قلبم و قلب همه از تنگی فراغت مثل لاله ای که زیر پا لگد شود چروکیده و رنجیده می شود با خود می گویم ایت درد عاقبت مرا خواهد کشت ، و بعد به خود نهیب می زنم که

** او خواهد آمد ** 

نظرات شما عزیزان:

صادق

ساعت22:12---22 بهمن 1390

[وب سایت]

تا کجا تیر غمت این دل زارم بدَرَد

روی بنما که رخت هوش ز عقلم ببرد

روز و شب این دل من سخت پریشان تو است

هست گریان وین دو چشمم دگر آن سویم رفت





.

.

يلدا

ساعت19:30---22 بهمن 1390

[وب سایت]

مدعي خواست كه از بيخ زند ريشه ما
غافل از اينكه خدا هست در انديشه ما

arezoo

ساعت9:10---22 بهمن 1390

[وب سایت]

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد / بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد،سوگند به هر چهارده آیه نور / سوگند به زخم های سرشار غرور، آخر شب سرد ما سحر می گردد / مهدی به میان شیعه برمیگردد

arezoo

ساعت9:10---22 بهمن 1390

[وب سایت]

کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد / سوار صاعقه پا در رکاب خواه شد، کدام جمعه ز عطر بهشتی گل یاس / بهارغرق شمیم گلاب خواهد شد

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: